نویسه جدید وبلاگ
يك قطره،
يك آه!
چيزي دردرونم نمانده است،
به يك قرص نان رضايت ميدهم !
تاپلك برهم نهم!
نویسه جدید وبلاگ
جهان درتراكم گمان
حقيقت آشكارزمين را چگونه مي توان انكاركرد؟
وقتي حتي پرندگان نيزدرامان نيستند!
آه اي عواطف مذبوح ،
واي اي مدعيان مجعول ،
آدمها را وسيله قرارندهيد ،
تاهدف راتوجيه كنيد !
چگونه سلامت بشريت رادربازي دوئل به خطر مي اندازيد ؟
درحاليكه امنيت رادچاربحران نموده ايد !
چرادر حق مالكيت ادعا ،تجديد نظرنمي كنيد ؟
تااندكي آرامش درحياط خلوت استقرار يابد!
چرادرمعادله معامله عادلانه نمي انديشيد ،
تاقدرت برعليه احساس نشورد ؟
چرادرفروش اوراق سهام تجهيزات وتسليحات نظامي ،
ازيكديگرپيشي ميگيريد ،
تاتاريخ بازهم ازمرام شمايان نقادي كند ؟
آياميدانيد ؟
روانشناسان دراضطراب پيامدناگوار،نگرانند !
جامعه شناسان به هرج و مرج جوامع حفاظت شده مي انديشند !
مورخين درتفسير وقوع حادثه قلم فرسايي مي كنند!
وسياسيون بركفه ترازوي زمان نشسته اند ، تاافزايش وزن خودرا حفظ نمايند،
تابرديگرمدعيان بچربند!
چراحقيقت آشكارزمين راكتمان مي كنيد؟
همه ميدانند،كه همه يك راي دارند !
اماگاهي ابهام ماراميآزارد!؟
٢٤/٢/٩١
نویسه جدید وبلاگ
متن نویسه... خداخودش حساب ماروداره!
روزاول انقده جوميگيره ، كه محول ميشيمو،حال و احوال ميكنيم! خطوطواشغال ميكنيم!
پيامكا پشت بندهم ، برخي اوقات ديگه هيچ صدايي هم،نميشنويم!
بعدچن روز،
بازروزازنو، روزي ازنو!
بازهمون آشو همون كاسه رو برپامي كنيم !
بازهمون آش دهن سوزو احياء مي كنيم !
بازهمون صحبتو تهمت ، بازهمون سرعتو سبقت ، بازهمون طعنه وترفند ، بازهمون لبخندونيشخند .
بازهمون كارايي كه بدوره ازشأنو، سلامت روان منو ماست !
راس راسي دنيا يه جوري شده كه باصطلاح ميگن ،كن فيكونه !بعضي دنبال يك لقمه نون خالي ، بعضياباحرص وترس ، دنبال چندين لقمه نون ،سيرنميشن
دريكي ازكشوراي همسايه ، نوروزو توچلومين روزباتمام احترام جشن ميگيرن ! ولي بين ماتا سيزده به شادي ميگذرونن ، بعدچارده ، اين به اون گيرميده ، اون به اين سرنميده ! نه خدا روميبينن ، نه خدا روميشناسن . باتسبيح ،بي تسبيح ، غافل ازاون استغاثه كه ميگفتيم : توبگردان احسن الحال ، درپي جا ومكان ، پول كلان ازهمه ردميشنوتاكه به دنياي خودشون برسن !
يا مقلب القلوب! به خلقت خودش نگاهي ميكنه ، تلنگوري ميزنه كه ، منكه ازين حرفا نگفته ام به شما! منكه ازين كارا نگفته ام بكنين ! پس چرا ميگين: خدايي...
اسممو بدنام ميكنين !پس چرا بنام من خلاف بيجاميكنين ! پس چرااون روزاول
حلول سال نو ، ازمن ميخواين :كه (بگردان حال ما به نيكوترين حال )!
نویسه جدید وبلاگ
به خداوندي خدا ،
دل من با شهداست !
خاكشان برسرمن ،
واي من كه بين ما ، فاصله هاست !
به كسي نه ، به خودم ميگويم :اين چه عهديست كه بپاست ؟
حرف من مدام به نيرنگ وريا ،
حرف من ، مدام بانام خداست !
به دروغ نام شهيدان ، زينت آرا ميكنم !
به فريب ، دكلمه وصف شهيدان ميخونم !
وقت استجابت با لقلقه نام شهيدان ،
وقت نوروز به ديدارشهيدان ميروم!
همه سالهاكه گذشت ،
مرگ نيزازمن گذشت ، (سالهاي جنگ)
پس چراهنوز بنام شهدا ، نان ميخورم !؟
وسپس به طمع آز ، به ديگران بهتان ميزنم !؟
نوشته شده درتاريخ ٢٨-١٢-٩٠مصادف با روزانتخابات مجلس شوراي اسلامي